زمانی که نیکسون رئیس جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا کتاب دو جلدی جنگ واقعی و صلح واقعی را می نوشت نه تنها خودش بلکه هیچ کس دیگری هم فکر آن را نمی کرد پدیده ای بنام جمهوری اسلامی ایران وادارش کند روزی دیگر مقاله ای در نقض کتاب های خود با چنین مضمونی بنویسد که من اشتباه کردم و جنگ واقعی این جنگی است که بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی متفقا از یک طرف و جمهوری اسلامی ایران از طرف دیگر رخ داده است.
تا قبل از آن ، هر نزاع و مناقشه و جنگی در دنیا رخ می داد ایالات متحده آمریکا بعنوان سردمدار بلوک غرب پشت یک طرف از دو طرف متخاصم و اتحاد جماهیر شوروی بعنوان سردمدار بلوک شرق پشت طرف دیگر قرار داشت.
آقای ریچارد میل هاوس نیکسون که برای مدت کوتاهی در سال ۱۹۷۴ رئیس جمهور آمریکا شد کتاب دو جلدی بنام جنگ واقعی و صلح واقعی به تالیف در آورده که مطالب آن در زمان تحریر ، واقع گرایانه به نظر می رسید؛ نیکسون عقیده خود را در آن کتاب چنین عنوان می کند که زمانی تخاصم و منازعه ای در جهان را می توان جنگ واقعی نامید که بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی واقع شود و زمانی هم می توان گفت جهان در صلح است که بین این دو قدرت جهانی صلح واقع شده باشد؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران همین آقای نیکسون مقاله ای می نویسد و حرف خود را پس می گیرد و اتفاقا بازگشت به حقی انجام داده است.
دفاع مقدس ما تنها موضوعی است که دو ابرقدرت و البته دو دشمن همیشگی هم یعنی شوروی و آمریکا و ایادیشان را با هم به وحدت و اتحاد رساند. با این حساب تصور اشتباهی است اگر کسی خیال کند طرف مقابل جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله که ما از آن به دفاع مقدس یاد می کنیم رژیم بعث و صدام حسین تکریتی بوده است.
تجاوزی که در ۳۱شهریور ۱۳۵۹ به مرزهای جغرافیایی و سرزمین جمهوری اسلامی شد جنگی تمام عیار بود که بیشتر به یک جنگی جهانی شبیه که همه مظاهر شیطان در آن دخالت داشتند؛ امکانات نظامی و غیر نظامی اکثر کشورها در آن زمان به مدد صدام که در حقیقت به نیابت از آنها وارد جنگ با ما شده بود آمد؛ از تانکهای تی ۷۲ شوروی گرفته تا هواپیماهای میراژ فرانسوی ، و از رادارهای رازیت و نقشه های هوایی آمریکا تا بمب های شیمیایی آلمانی و از مین های ضدزره و ضد خودرو و ضد نفر ایتالیایی تا پول های نفتی سعودی و کویت.
کشورهای ضعیف تری مثل سودان که امکانات نظامی برجسته ای نداشتند از لحاظ نیروی پیاده نظامی و سرباز به یاری صدام آمدند و خوب است گفته شود که بیش از هفده کشور دنیا اتباع و سربازانشان در این جنگ به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند، و آن کشورهایی که از توان کمتری برخوردار بودند وفاداری خود به نظام سلطه و استکبار جهانی در قانون نانوشته ی تحریم ثابت کردند و نه از فروش جنگ افزار بلکه از فروختن کونی کنفی هم از ما دریغ کردند.
اینگونه بود که امام روح الله فرمودند جنگ ما جنگ حق و باطل بود ، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود؛ اما آنچه قابل تامل است اینکه فرزندان شیطان با محاسبات روزمره و دنیایی صرف ، وارد جنگی شده بودند که ورود به آن به اختیار خودشان بود ولی حالا دیگر برای خارج شدن از آن اراده آنها به تنهایی کافی نبود.
آنها به تصور اینکه ایران کشوری است که تازه انقلاب کرده و مبتلا و درگیر با مشکلات ناشی از تغییر ساختار نظام است و از طرفی هم ارتش که متاثر از همین تغییر است در آمادگی به سر نمی برد و فرمانده هان ارشد آن به دلیل وابستگی به رژیم سابق یا اعدام شده بودند و یا فرار کرده بودند لذا با این تصورات رسیدن به اهدافی که برای آنها وارد جنگ شدند را دور از دسترس نمی دیدند . و بر اساس همین تحلیل های سطحی بود که صدام حسین در بدو حمله و تجاوز به سرزمین و مرزهای جمهوری اسلامی اعلام کرد که خوزستان را ظرف مدت سه روز خواهم گرفت و پس از یک هفته به تهران خواهیم رسید.
زهی خیال باطل که نه او و نه اربابانش روی قدرت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران و خصوصا نقش رهبری امام روح الله و حمایت و حضور و دفاع مردم از نظام اصلا حساب باز نکرده بودند و همین هم باعث شد که نیروهای مقاومت مردمی با دستی تقریبا خالی و با استفاده از حداقل امکانات مثل اسلحه های شکاری و کوکتل مولوتف و مقدار محدودی سلاح جنگی لشکرهای زرهی و پیاده و مکانیزه بعثی را سی و پنج روز پشت درب های خرمشهر نگه دارند.
جنگی که شرق و غرب علیه ما آغاز کردند تا به خیال خام خود نظام نوپای جمهوری اسلامی را ساقط کنند و یا حداقل مانع از انتشار آن به کشورهای منطقه و در نهایت سایر کشورهای جهان شوند هشت سال به طول انجامید و صدام که آمده بود هفتاد و دو ساعته خوزستان را بگیرد پس از گذشت یکسال از ناکامی هایش نه تنها مجبور شد هرآنچه از خاک جمهوری اسلامی که اشغال کرده بود را پس دهد بلکه با دریوزگی تمام ، مدد یاران شرق و غرب خود را می طلبید و این وضعیت حامیان رژیم بعث را دستپاچه کرده بود .
در نهایت با همفکری هم تصمیم به ایجاد موانع و استحکامات دفاعی در زمین و میدان نبرد گرفتند تا مانع تنبیه و تعقیب رژیم متجاوز بعث توسط رزمندگان رشید اسلام شوند هرچند این طرح نیز که قبلا تجربه استفاده از آن را در جنگ جهانی دوم داشتند نتوانست کمکی به آنها کند و در سالهای بعد جزایز نفتی مجنون شمالی و مجنون جنوبی و همچنین جزیره پراهمیت فاو تسلیم و تسخیر اراده ی الهی فرزندان حضرت روح الله که دانش آموخته مکتب عاشورا بودند شد.
اندک تاملی در آنچه به میان آمد ما را به برخی از برکات جنگ با تمام تلخی هایش آشنا می کند؛ جنگ هشت ساله هرچند پیامدهای شوم و ویرانی های فراوانی به همراه داشت ولی برکاتی هم داشت که امروز بسیاری از داشته هایمان مدیون آن است .
ما در جنگ توانستیم ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را درهم بشکنیم ، ما در جنگ توانستیم خودمان را به دنیا ثابت کنیم ، ما در جنگ توانستیم به خودباوری برسیم ، ما در جنگ توانستیم انقلابمان را صادر کنیم. ما در جنگ ثابت کردیم که می شود با اتکا و ایمان به قدرت لایزال خداوند از توانمندی و ظرفیت درونی بهره مند شد و اگر تمام دنیا هم در مقابلمان صف آرایی کنند روی پای خود ایستاد و اراده حق را فریاد زد. همه اینها در حالی است که تمام ظرفیت کشور پای کار نیامده بود هرچند تمام اقشار و طبقات اجتماعی درگیر مسائل مربوط به جنگ و دفاع مقدس بودند.
از پیرزن بیوه ای که قوت روزانه ی خود را جمع و به جبهه ارسال می کرد تا جوانان دانشجوی سرشار از آرزوی های جوانی که نه تنها آرزوها ، بلکه همه ی هستی خود را نثار کردند. به هر حال دفاع مقدس دارای برکات پیدا و پنهانی است که امنیت و پیشرفت امروز کشور یکی دیگر از برکات آن است . و اما آنچه که بیش از موضوع دیگری باید به آن توجه شود اینکه دفاع مقدس الگویی است که می تواند در تمام شئون جامعه جاری باشد.
دقیقا با بهره گیری از الگوی دفاع مقدس می توان تمام توطئه های دشمنان را خنثی کرد؛ با الگوی دفاع مقدس می توان به اقتصاد مقاومتی رسید . با الگوی دفاع مقدس هم می توان در فرهنگ و هنر رشد کرد و هم در معیشت و اقتصاد . هم می توان در علم و تکنولوژی مترقی شد و هم در دیپلماسی و سیاست . مشروط به اینکه مثل رزمندگان و شهدا ، خود را مکلف به تکلیف بدانیم و مطیع فرامین و رهنمود های امام گونه ولایت.
یادداشت به قلم اسمعیل جهانگیری