افزونه جلالی را نصب کنید.
یادداشت معاون اجتماعی مرزبانی هرمزگان

راز مسعود و معبود

  • کد خبر : 13331
  • 22 اردیبهشت 1402 - 1:45
راز مسعود و معبود
از مرزبان شجاع سرزمین نم و شرجی و مهد مردان دلیر و غیور در خطه خلیج فارس سخن می گویم، از مسعود پرکاس می گویم که پدرش از راز نماز شب هایش و عبادت شبانه مسعود با معبودش در تنهایی خودش حکایت ها دارد.

از چشمان زیبای مسعود می گویم که همیشه میان تلاطم امواج و تاریکی شب های خلیج تا ابد فارس و پهنه آبی هرمزگان بیدار بود.
از دستان تاول زده مسعود می گویم که سکان شناور را بر دست می گرفت و پاهایی که چون سروی قوی ایستاده بود تا کسی به این سرزمین و مردمانش نگاه چپ نکند.
آری از مسعود پرکاس سخن می گویم، شیرمرد جوانمرد هرمزگانی که برای آب و خاک این سرزمین از خون خود گذشت تا وطن باقی بماند.
مسعودی که شجاعانه از مرزهایمان دفاع کرد و میان موج و خون دست و پا زد و جاودانه شد.
شهادت برای مرزبانان اسلام و مجاهدان فی سبیل اللهی چون مسعود پرکاس عزت ابدی فخر اولیا و رمز پیروزی است و بدون تردید شهید مظلوم مسعود پرکاس و چهل شهید مظلوم مرزبانی استان هرمزگان اسوه های مقاومت و ایستادگی و سمبل مبارزه با پلیدی ها و فزون طلبی سوداگران مرگ و قاچاقچیانی هستند که همواره عرصه زندگی را مطمع آمال و اعمال ننگین خود نموده اند.
قطعاً امواج خروشان خلیج فارس و قله ها و ارتفاعات جاسک و کوه مبارک، تا سیریک بوموسی و میناب و قشم و لنگه و بندرعباس، اگر زبان بگشایند، شنیدنی های افسانه گون از ایمان راسخ و رشادت‌های مسعود پرکاس را دارند.
مسعود پرکاس دلیر مردی بود که در همین آب و خاک بندرعباس به دنیا آمد و با غیرت و مردانگی که از مردان با غیرت خطه جنوب به ارث برده بود بزرگ شد و با عشق به ولایت در راه حفاظت از مرزهای اسلامی و ناموس و امنیت در راه مبارزه با قاچاقچیان و سوداگران مرگ دلیرانه جنگید و در نهایت برگزیده شد تا نامش همواره بر قله های شهامت ماندگار بماند.
آری از مرزبانان مظلوم چون شهید پرکاس می گویم که حضورشان در همه پهنه آبی هست اما دریغ از یادشان، از مظلومان مقتدری سخن می گویم که سرشان چون سر شکافته مسعود برای امنیت و آرامش می شود سپر تیر و تیزی اشرار و سوداگران مرگ و به وقت امنیت دلشان می‌شود سیبل تیر نوع افکار و طرز رفتار و به وقت کسب وجهه و اعتبار می شود آماج طعنه های برخی افراد دنیازده و منفعت طلب و قدرت طلب.
روی صحبتم با ساکتان فتنه ای است که در غبار فتنه و تنهایی ولی و فرمانده و مقتدایمان، به مصلحت زبان در کام فرو بستند و بعد از جان فشانی شهدای امنیت و فرونشتن فتنه، تبیین گر و مفسر و وطن پرست شدند.
از کسانی سخن می گویم که به مسعود و مسعودهایمان در زمان اجرای قانون و جانفشانی طعنه می زنند و به وقت شهادت به عکسش بوسه می زنند.
مرزبانان، آی همرزمان شهید پرکاس؛ فراموش نکنید و به یاد آوردید آن شب های را که مسعود در میان موج های پر تلاطم دریا،با بدن خسته و چشم های خسته از بی خوابی تا صبح در کمین اشرار و قاچاقچیان بود.
به یاد بیاوریم در اوج تابستان در پهنه خلیج فارس بر روی شناور گلف، وقتی مسعود تشنه می شد، صدا میزد یا ابوالفضل یا ابوالفضل…
به یاد بیاوریم وقتی مسعود در اوج خستگی تکیه بر سکان شناور می زد و می گفت یا رب ارحم ضعف بدنی، نیزارهای تالاب و خوریات هرمزگان وقتی زمزمه مسعود را می‌شنیدند، از خجالت تعظیم فرود می آوردند.
آری جلوه های دفاع مقدس همچنان در مرزبانی جاری و مرزبانان ادامه دهندگان راه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس هستند.
بشکند قلمی که ننویسد بر مسعود و مرزبانان هرمزگانی چه گذشت!
بریده باد زبانی که ناجوانمردانه به این مردان آسمانی که برای امنیت و اجرای قانون از جان خود هم دریغ نمی کنند، طعنه می‌زنند و نفرین بر منفعت طلبانی که به خاطر مطامع پوچ دنیوی خود، چشم بر حقیقت می بندند.
وای بر ما که آسوده بخوابیم و قلم را غلاف کنیم و زبان در کام فرو بریم وقتی که هنجارشکنان و ناامید کنندگان چاقو از غلاف کشیدند و شرم را به زانو نشانده و سربریدن و بی محابا به مرزبانان و مدافعان امنیت و وطن طعنه می زنند!

سید مرتضی اولادعلی _ معاون فرهنگی اجتماعی مرزبانی استان هرمزگان

لینک کوتاه : https://chelchelehbandar.ir/?p=13331

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برچسبها